آر پی جی 8

نسخه جدیدتر سلاح معروف و روی دوش " آر پی جی 7 " در فضای سایبری و جنگ نرم

آر پی جی 8

نسخه جدیدتر سلاح معروف و روی دوش " آر پی جی 7 " در فضای سایبری و جنگ نرم

نسخه جدیدتر سلاح معروف و روی دوش " آر پی جی 7 " در فضای سایبری و جنگ نرم

۹ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

آیا ما مستعمره گینه بیسائو و سومالی هستیم؟

پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۳۷ ق.ظ

خیلی ها و بخصوص اصلاح طلبان بر این عقیده اند که نظام جمهوری اسلامی از آغاز تاکنون برای حفظ جبهه مقاومت در برابر غرب و بخصوص آمریکا و  صهیونیست های مفسد ، ناچار شده است به کشورهای قدرتمند دیگری ؛ که در راس آنها روسیه و چین کمونیست هستند باج بدهد. از این مقدمه به این سوال می رسند که بهتر نیست باجی را که به کشورهای دسته دوم می دهیم را مستقیما به کدخدا بدهیم که دچار این مشکلات و تحریمها نشویم؟

طرفداران این نظریه به صورت وسیع در شبکه های اجتماعی اصل استقلال نظام اسلامی را نیز با همین استدلال زیر سوال می برند و ما را  وابسته به این دو کشور – به خصوص روسیه – می دانند و ادعای استقلال را یک لاف و ژست سیاسی فریبنده می دانند و بصورت عجیبی در مناسبتهای خاصی مثل سیزده آبان در صدد القای این مسئله هستند که اگر نمی توانند شعار مرگ بر آمریکا را حذف یا تلطیف کنند با یادآوری جنایتها و قراردهای ننگین گلستان و ترکمنچای مرگ بر روسیه را هم به شعارها اضافه کنند.

در اینکه جنایتها و دشمنیهای روسیه - بخصوص در عهد قاجار- فراموش نشدنی هستند شکی نیست و کسی هم نمی خواهد آنها را از یاد ملت ببرد.اما عقل سلیم حکم می کند اهمیت را به دشمنی های آشکار زمان حال بدهیم و بی مورد برای خود دشمن جدید درست نکنیم. چه اینکه با این قبیل استدلالها کل نظم جهانی به هم می خورد و هر کشوری می تواند با یادآوری جنگهای گذشته برای خودش دشمن تراشی کند. همین هند می تواند برای جنگها و لشکرکشیهای نادرشاه از ما غرامت مطالبه کند و ما را دشمن خود بداند و ...

استقلال نظام اسلامی چیزی واضح و پذیرفته شده در دنیای امروز است و این شبهات هم با اهداف مغرضانه خاصی دنبال می شوند. به واقع ما در نظام تصمیم گیریهای سیاسی داخلی و منطقه ای و بین اللملی هیچگونه وابستگی به هیچ کشوری و از جمله چین و روسیه نداریم و این دو کشور در حقیقت در این شرایط سخت و تحریم ، برای خود بازار پرسود و کم رقابتی را پیدا کرده اند که می توانند اجناس و کالاها و خدماتشان را به قیمتهای بالاتر از عرف بین الملل به ما بفروشند و این بسیار متفاوت است با اینکه ما استقلال نداشته باشیم.

فرض کنید کالا یا خدماتی را که ما ناچارا به قیمتهای گرانتری از روسیه و چین می خریم را می توانستیم از کشوری مثل گینه بیسائو و سومالی بخریم و آنها نیز با علم به تحریم و موقعیت ویژه ما کالایشان را دولا پهنا حساب کنند.چیزی که مشابه ش را الان هندوستان با فروش اجباری بعضی کالاهایش در قبال پول نفت به ما  تحمیل می کند .آیا می توان از اینها نتیجه گیری کرد ما در نظام سیاسی کشور وابسته و مستعمره گینه بیسائو و سومالی و هندوستان هستیم؟

اینها در واقع فرصت طلبانی هستند که از وضعیت خاص کشور ما دارند به سود خود استفاده های سوء و کمی ناجوانمردانه می کنند و البته این در حافظه ملت ما ثبت خواهد شد.البته که این دوران دائمی نیست و  بالاخره روزی ورق برمی گردد و ان شاءالله آنها نیازمند ما خواهند شد.

به داستانی اشاره می کنم که در زمان جنگ احزاب برای مسلمانان اتفاق افتاد که آن محاصره نظامی اقتصادی بی شباهت به وضعیت تحریم و محاصره اقتصادی ما در زمان فعلی نیست و عملکرد پیامبر در گسستن اتحاد دشمنان در آن جنگ می تواند الگوی خوبی برای تصمیم گیری های مسئولان ما باشد.

 

با طولانی شدن محاصره و ادامه فشار بر مسلمانان در جنگ احزاب، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کوشید با بهره‌گیری از ناهمگونی سپاه دشمن، در صفوف آنان رخنه پدید آورد. بدین منظور در نخستین گام، با توجه به انگیزه‌های اقتصادی طایفه   به آنان پیشنهاد کرد که با دریافت یک سوم محصول خرمای مدینه، از همراهی با احزاب دست کشند. غطفان نخست به طمع بهایی بیشتر، از پذیرش این پیشنهاد سر باز زدند و چون پس از قدری درنگ بدان رضایت دادند ، پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از مشورت با بزرگان مدینه و مخالفت آنان، از پیشنهاد خویش چشم پوشید

 

نیز پیامبر از نعیم بن مسعود از تیره بنی‌اشجع که با دشمن ارتباط داشت، برای تفرقه‌افکنی میان یهود و مشرکان بهره برد. به گزارش موسی بن عقبه، ایشان که می‌دانست نعیم برای احزاب خبر می‌برد، کارهای بنی‌قریظه را هماهنگ با نقشه مسلمانان ضدّ قریش و انگیزه آنان از این کارها را دستیابی به غنیمت‌های بنی‌نضیر دانست. نعیم با انتقال این سخن به قریش، مشرکان را در اعتماد به بنی‌قریظه دچار تردید کرد؛ به ویژه آن که بنی‌قریظه از پیشنهاد قریش برای حمله به مسلمانان در روز شنبه، به بهانه تقدس آن روز، سر باز زده بودند. مشرکان این کار آنان را نشانه همدل نبودنشان دانستند

درست است که پیشنهاد پیامبر درباره دادن یک سوم محصول خرما نهایتا انجام نگرفت اما همین که پیامبر این کار را مجاز دانسته است و بعنوان یک تاکتیک جنگی پیشنهاد داده است نشان از عقلایی بودن تصمیم دارد. آیا می توان به پیامبر خرده گرفت که شما که می خواستید به یک قبیله کوچک باج بدهید چرا آن باج را به خود سران قریش و کدخداهای آن روز ندادید و با فرض انجام آن کار آیا می توان پیامبر را مستقل ندانست و آن را وابسته قبیله غطفان معرفی کرد؟

اگر ما بتوانیم به هر شکل در اجماع 1+5 خلل ایجاد کنیم – مثلا با قرارداهای اقتصادی  برای امثال چین و روسیه و حتی فرانسه ای که این روزها سوار خر شیطان شده – و بعضی فعالیتها که دشمنی و تضاد را  بین آنها ایجاد کنیم از نظر منطق اسلام و سنت پیامبر راه غلطی را در پیش نگرفته ایم.

اینها را می توان جزو تاکتیک هایی به حساب آورد که تحت نام نرمش قهرمانانه قابل دفاع هستند.حتی می توان با بهبود روابط با بعضی کشورهای عرب حاشیه خلیج که گمان می کنند حل و فصل مسئله هسته ای ایران و آمریکا می تواند امنیت آنها را به خطر بیندازد کاری کرد که اینقدر آمریکا را تحریک به دشمنی با ایران نکنند. البته ممکن است جاهای تهدید هم لازم باشد. تهدید غیر مستقیم عربستان که شمشیر را از رو کشیده و دارد برای  تحریک حمله آمریکا به ایران دلار نفتی خرج می کند و یادآوری این مطلب که بالاخره روز ی آمریکا از این منطقه می رود و ایران قدرتمند می ماند و عربستان بدون ارباب . ترساندن سعودیها با یادآوری مکرر سرنوشت شاه سابق خودمان و صدام و قذافی و مبارک و بقیه همپیمانان آمریکا و بالعکس وضعیت سوریه و پشت گرمیش به ایران را. شاهان سعودی به حفظ جان کثیفشان خیلی اهمیت می دهند. آنها بهتر است بدانند اسدی که به ایران اعتماد کرده اگر سوریه هم سقوط کند حداقل جان خودش و خانواده اش با پناهنده شدن به ایران محفوط است اما مزدوران آمریکا وقتی تاریخ مصرفشان تمام شد حتی آمریکا به کشورهای دیگر هم اجازه نمی دهد آنها را به عنوان پناهنده بپذیرند. اینها را باید  به طرق مختلف و از طریق دوست و دشمن مدام در گوششان خواند. عربستان بخصوص در این اواخر تا حدی فهمیده که آمریکا خیلی قابل اطمینان نیست و همین فهم اندک هم کمک خوبی برای القای شکاف بین آنها خواهد کرد.

در آخر باز تاکید می کنم که طبق وعده ها و سنتهای الهی پیروزی با ملتیست که در راه خداوند و حق خویش مقاومت می کند و البته که این دوران سخت دائمی نیست و روزی ورق به سود ما برخواهد گشت. این فرصت طلبی های ناجوانمردانه بعضی کشورها را نیز در زمانی نزدیک جبران خواهیم کرد ، ان شاءالله.



منبع داستان ذکر شده در جنگ احزاب: http://hajj.ir/14/42422

 

  • سعید مسعود

بندر شمر

دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۴۰ ب.ظ

شمر را که می شناسین. ایشون بندرشونن!


بندر شمر

  • سعید مسعود

مردی که تعلیق را در برابر هیچ می پذیرفت برگشته

يكشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۱۲ ق.ظ

نیویورک‌تایمز می نویسد: مذاکرات بین شش قدرت جهان و ایران قرار است هفته آینده در ژنو از سر گرفته شود. دیپلماتهای غربی امیدوارند توافقی را کامل کنند که فعالیتهای هسته‌ای ایران را به مدت شش‌ماه متوقف خواهد کرد و طی این مدت مذاکره‌کنندگان در پی حصول یک توافق جامع‌تر خواهند بود.

بسیار پیش آمده که خداوند رحمان و رحیم و غفور به بندگانش فرصتی برای جبران بعضی خطاهایشان – بخصوص اگر با نیت شر نبوده باشند – می دهد. کاش مسئول محترمی که بعنوان مذاکره کننده ارشد کشور در دوره اصلاحات بر پای ورقه ای امضا زد که دو سال تمام  بدون هیچ مابه ازایی تعلیق داوطلبانه ای را به ما تحمیل کردند و در عوض به هیچیک از قول و قرارها و تعهدهایشان در قبال این تعلیق داوطلبانه وفا نکردند و در نهایت رهبری -  بر خلاف رویه معمولشان که کارها و تشخیص ها  را بر عهده دولتها می گذارند -  بعد از دوسال مجبور به دخالت شدند.تاملی در باب این نوشته می کردند.

دو سالی که اگر داوطلبانه و بدون اجبار اینکار را نکرده بودیم شاید الان به نقطه ای رسیده بودیم که کل این بحث ها دیگر موضوعیت نداشت. نکته آزار دهنده آن ماجرای تلخ این بود که تعلیق در برابر تعهداتی که آنها داده بودند و گام به گام بود انجام شد و تیم مذاکره کننده ما آیا واقعا بعد از سه ماه که دید هیچ اتفاق و امتیاز و رفع تحریمی از طرف مقابل صورت نگرفت آیا به ادامه ماجرا مشکوک نشد؟ سه ماه واقعا فرصت کمی بود؟

6 ماه گذشت اتفاقی نیفتاد و وعده ای وفا نشد ، نه ماه شد قولی به فعل تبدیل نشد ولی ما همچنان در تعلیق کامل بودیم ، یکسال گذشت به فکر نیفتادیم ، 15 ماه ، 18 ماه ، 21 ماه گذشت و خبری از انجام تعهدات طرف مقابل نشد ، به دو سال کشید و باز خبری نشد و نهایتا رهبری مجبور به دخالت شدند.

اینکه بعد از تقریبا یک دهه خداوند دوباره این فرصت را در حد بالاتری از تصمیم گیری و ابتکار نصیب جناب روحانی کرد که جبران مافات کند و حتی توقع این بود که جوری کار کند که همه ی سکونها و بیکاریهای آن دو سال بصورت کار و تلاش مضاعف جبران شود نه که خدای نکرده دوباره دشمنان به طمع بیفتند و در دل بگویند: مردی که تعلیق را در ازای هیچ میپذیرفت برگشته.

  • سعید مسعود

حکایت نرسیدن

چهارشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۳۶ ب.ظ

روستایی نزدیک کربلاست که در آخرین ساعتهای نبرد برای یاری امام حسین(ع) راهی می شوند و افسوس که دیر می رسند.

1400 سال است شیعه به خاطر این وقت نشناسی و تنها گذاشتن ولایت فاصله این روستا تا کربلا را نه پیاده که هروله می دود و نمی رسد.


  • سعید مسعود

تاریخی نه فقط برای نمره گرفتن

چهارشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۰۲ ق.ظ

کاش محقق و نویسنده ی کاردرستی پیدا شود و رساله ای می نوشت از همه ی مذاکرات و مصالحه های مهم تاریخ ادیان و بعد از آن را و در اختیار تیم مذاکره کننده هسته ای قرار می داد.

از پیشنهادی که شیطان به آدم و حوا داد تا تمسخر کفار به ساخت کشتی  نوح در بیابان را

همه ی جنگ و صلح های پیامبر خاتم و دوران ائمه و بعد از اسلام را

داستان شعب و مقاومت سه ساله را

داستان پیشنهادهای قریش به پیامبر در ازای دست کشیدن از دعوت و پاسخ خورشید و ماه معروف پیامبر را

داستان شورای 6 نفره بعد از فوت خلیفه دوم و شرطی که برای خلافت علی(ع) می گذارند و پاسخ ایشان را

هم صلح حدیبیه را می نوشت و تحلیل می کرد و هم جنگ صفین و مذاکرات ابوموسی اشعری با عمرو عاص را

 هم صلح حسنی را و هم عاشورای حسینی را

 مذاکره امام حسین (ع) با عمر بن سعد ابی وقاص در کربلا را

 پیشنهاد و امان نامه شمر به ابوالفضل را

 هم قراداد گلستان را و هم ترکمنچای را

 برخورد امام خمینی (ره) با فرستادگان عرب منطقه در ابتدای جنگ و بعد از حملات آغازین صدام و پیشنهاد آنها و پاسخ امام را

هم جریان نوشیدن زهر توسط امام و قبول قطعنامه را و هم مذاکرات آزادی جاسوسان آمریکایی جاسوس خانه شان را

 هم مذاکرات هسته ای تهران در دوره اصلاحات و قبول داوطلبانه تعلیق دوساله را و هم دستور رهبری به شکستن تعلیق و آغاز به کار سانتریفوژها را ...

چیزی که من از مطالعه مختصر یسیاری از این جریانات متوجه شده ام اینست که جاهایی که  فشار داخلی ها بر مصالحه به رهبران تحمیل نشده همیشه تصمیمات عزت مندانه ای گرفته شده است و آن جاهایی هم که به خیمه امام ریخته اند و ابوموسی را فرستاده تعیین کرده اند و آنجاها که سجاده از زیر پای حسن کشیده اند و فرماندهان به طرف مقابل گریخته اند و آنجاها که کفیگر به ته دیگ خورده بودجه را برای امام علم کرده اند و جام زهر اجباری نوشانیده اند تا همیشه تاریخ شیعه را داغدار کرده اند.

البته اگر موارد فوق را با منطق امثال زیباکلام تحلیل کنیم باید گفت در کربلا به جز کشته شدن امام و اصحاب و به اسیری رفتن خانواده چیزی نصیب شیعه نشده است و بهتر این بود امام با بیعت کردن با یزید جلو این خسارت ها را می گرفت.[1]

الان هم بهتر است کمتر از خزانه ی خالی و فشار موثر تحریمها بر ملت صحبت شود و به جای این حرفها ؛ در عوض داستان ساخت شهاب و رعد و سجیل و صاعقه ها را بگویند و به گوش مذاکره کنندگان بخوانند.

می دانم می دانند اما بهتر است آنها دوباره یادشان بیاید در شرایطی آن موشکها را به قلب باشگاه افسران عراق و بانک رافدیینش زدیم که از موشک فقط عکسهای آنها را در مجلات نظامی دیده بودیم و آنها را در فرصتی کوتاه و با تکیه بر وعده های الهی و دستانی بر زانوان خود ساختیم.

خود همین داستان هسته ای را بگویند و بگویند شهریاری ها و رضایی نژادها با تکیه بر کدام دانش و تکنولوژی هدیه داده شده غرب جلو بردند ؟!

داستان نانو را ، داستان سلولهای بنیادی را و خیلی داستان های دیگر را

همین جریان صاحبان کارگاه تعمیر کولر دیپلمه ای که دیشب جناب صالحی – رئیس سازمان انرژی اتمی – نقل کرد و گفت قبلا تعمیرگاه کولر داشته اند و الان یکی از قطعات مهم راکتورهای هست های را می سازند و گله شان تاخیر در پرداخت های سازمان است.

وقتی این علوم فاخر و در مرز دانش را همین جوانان با مدد الهی و با اراده و تلاش خودشان و نه کمک کسی می سازند چرا دسته ای دیگر از همین جوانان نتوانند اقتصاد را سامان دهند ، کشاورزی را به جایی برسانند که محصولی نباشد که در آن خودکفا نباشیم. چرا نتوانند صنایع را قابل رقابت در دنیا کنند! ساماندهی نطام درست توزیع و اقتصاد کشاورزی و ...... که سخت تر از هسته ای و فضایی نبوده که هیچ پیشینه ای در آنها نداشته ایم. تئوری اینها که در انحصار کسی نیست و تحصیلکرده هم در آنها کم نداریم.

پی نوشت: من برای تیم مذاکره کننده و جناب ظریف و زحماتشان احترام بسیاری قائل هستم و به فرموده رهبری آنها را فرزندان نظام و انقلاب می دانم و از ته دل برایشان دعا هم می کنم. خدای نکرده این نوشته و بعضی مثالهایش به هیچ وجه  توهین به آنها تلقی نشود و اصلا منظورم مشابه سازی شخصیت های بدنام تاریخ با این عزیزان نیست ولی تاریخ را باید برای درس گرفتن و تکرار نشدن اشتباهاتش خواند نه فقط نمره قبولی در درس تاریخ.



[1] رجوع شود به حرفهای ایشان درباره رابطه با آمریکا که چندین بار است می گوید : یکی پیدا شود و فقط یکی از مزایای دشمنی و قطع رابطه با آمریکا را به من بگوید ولی در عوض من حاضرم دهها مورد از ضررها و خسارت های این رابطه نداشتن را بگویم.(نقل به مضمون)

  • سعید مسعود

کیهان و اسرائیل

سه شنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۲۱ ب.ظ

گزاره اول :

کیهان  در مسئله هسته ای اخیر مخالف هرگونه توافق بدی است

گزاره دوم:

اسرائیل هم  در مسئله هسته ای اخیر مخالف هرگونه توافق بدی است


نتیجه گیری:

اسرائیل و کیهان همسو و هم عقیده هستند.


اسرائیل مخالف هرگونه توافقیست که سرسوزنی به ایران اجازه غنی سازی و حتی استفاده صلح آمیز داشته باشد و خواسته برچیده شدن کمپلت تاسیسات هسته ای ایران است و از آنطرف معتقد است تحریمها در هر شرایطی باید ادامه داشته باشند و به جز اینها را توافق بد می داند. بماند که در واقع به دلیل قدرت ایران و رسیدن به نقاط غیرقابل بازگشت برای کمتر از اینها هم با دمش گردو می شکند و فعلا به همراه فرانسه و بعضی اعراب کوچولو موچولوی این پایین نقشی را به عهده گرفته اند که ایران را به مرگ بگیرند تا به تب راضی شود.

مخالفت کیهان اما  ؛ هرگونه توافقیست که سرسوزنی از حقوق واقعی و قانونی ملت ایران در مسائل هسته ای و غیر آن کوتاه بیاید و از آن طرف هم کل جریان تحریمها را ظالمانه و غیر قانونی می داند و توافقی را که بخواهند در ازای گوهر شب چراغ ؛ آب نبات تحویل مردم ایران بدهند را توافق بد می داند.

حالا واقعا این دو مخالفت یکی هستند؟! بلاهت و بی انصافی از این آشکارتر!؟

 

  • سعید مسعود

خیلی اتفاقی بین کتابهای قدیمی ، کتابی کم حجم از خانم زهرا رهنورد پیدا کردم به نام پیام حجاب زن مسلمان با طح جلدی که خیلی مستقیم امواجی از دهان یک خانم محجبه بیرون می آیند که با برخورد به پایه های یک کاخ ، آن را فرو می ریزند.

اسم خانم رهنورد و آشنایی با عقاید گذشته شان – و البته کم حجم بودن کتاب- کنجکاوم کرد کتاب را بخوانم.

کتابی به شدت شعاری و ایدئولوژیک به سبک کتابهایی که جریانهای چپ می نوشتند و البته ایشان به نظرم خواسته اند از سبک و سیاق نوشته ها ی دکتر شریعتی استفاده کنند که متاسفانه با وجود درست بودن بسیاری از حرفهایش ؛ خواندنش چنگی به دل نمی زند.

بخش هایی از کتاب که البته تقریبا کل کتاب به همین شکل است:

ای که هزاران سال تاریخ منحط تو را به بند کشیده

ای که تازیانه های ستم نظامهای حاکم هستیت را مجروح نموده ...

ای که در تمامی تاریخ هربار به گونه ای برده قدرتهای اقتصادی بوده ای

ای زن! ای آنکه استبداد دینی چند هزار ساله ، در هر زمانی ، به شکلی تو را در چنگالهای سیاه اوهام و خرافات زندانی کرده و ای آنکه پیوسته مقهور قدرت مرد بوده ای

اینک در این فراز بیداری و رهایی و فلان و فلان ....اندکی درنگ کن...صبح نزدیک می شود و ...

در بخشی دیگر:

ویژگیهای زن بودنت را چگونه به مثابه یک ابزار ؛ ابزار سکس و شهوت و لذت و سود ... به جامعه تحمیل کنند؟ که خدا ترا در حصار امنی ، در گلستان طیبی قرار داده:

یدنین علیهن من جلابیهن : با لباسهای گشاد ، سراپای اندامشان را بپوشانند.

و در بخش دیگری:

و اما خود... خود با ایمانم ... با اسلامم ... با حجابم ... با مسئولیت سنگین اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر که ایدئولوژی جاویدان اسلام ... به عهده ام گذاشته... به صحنه اجتماع می آیم ... به تمام سطوح آن سر می کشم ؛ حق می گویم ... حق می جویم .... و راه آن یگانه را می پویم.

اینک ما ؛ خواهران مسلمان ... با حجابمان ... به برادران مسلمان ... و به یکدیگر پیام می دهیم .

مائیم "امه وسط" ، بهترین امت ... مومن به خدا ، به محمد رسول الله ؛ به معاد ، مائیم حزب خدا ...

 

و حالا چند جمله به ایشان کنونی:

البته که ایشان در باب رعایت حجاب همانی هستند که قبلا گفته اند اما آن مسئولیت سنگین اجتماعی امر به معروف و نهی از منکری که فرموده اید را آیا الان یادتان رفته ؟

برگردید به سال 88 و به تیپ عمومی و حجاب کامل! دختران و پسران طرفداراتان نگاهی بیندازید.نگاهی هم به همین تیپ عمومی و پایگاه فکری رقبایتان. یکبار شد از تریبون های در اختیارتان نهی از منکر نه ، یک کوچولو توصیه دوستانه به طرفدارانتان بکنید که کمی هم در پوشش ها و اختلاط هایشان مراعات مسائل شرعی امت وسط را بکنند؟ یا ترسیدند این نهی از منکر خودکشی باشد و آنها را از دور و برتان براند؟

 البته که همه چیز در ظاهر آدمها نیست ولی بالاخره هر کسی چند سالی هم در این کشور زندگی کرده باشد از همین ظاهر هم متوجه خیلی چیزها می شود.

یک سوال دیگر:

آیا به نظرتان امید بستن BBC و CNN و VOA و کل جریان معاند انقلاب به شما و شوهرتان و ... بابت همین تفکرات انقلابی و ایدئولوژیک سابقتان بوده و معتقد بودند شما سرکار بیایید حتما حتما با اعتقاداتتان همه را با لباسهای گشاد ! محجبه می کنید؟ اینکه رسانه هایشان شما را جزو صد شخص تاثیرگذار و علمی معرفی می کنند نیز به خاطر استکبارستیزیتان بوده حتما؟

اصلا ما چیزی نمی گوییم و خود شما بیانیه ای بدهید و دلیل حمایتشان را بگویید!

ان شاءااله که نمی گویید خیرخواه امت وسط اسلامی بودند!

به فرض اینکه واقعا 11 میلیون رای در برابر دیده گان این همه ناظر معتمد و مردمی جابجا شد و شما هم فهمیدید. اعتراض کردید و نتیجه نگرفتید ، چندباری هم به خیابان ریختید و باز هم نتیجه نگرفتید ، ولی وقتی دیدید کل انقلاب و حکومت در خطر جدی قرار گرفت و تمام جریانات معاند هم پای کار آمدند و BBC در اقدامی بی شرمانه آموزش کوکتل مولوتوف می داد و دولت آمریکا تعمیرات فنی توئیتر را به خاطر امیدوار شدن به شما به تعویق انداختند و صهیونیست ها پیام می دادند اصلاح طلبان به نمایندگی از ما با حکومت در جنگند و ... چرا توقف نکردید و اندکی درنگ!

به فرض صحت تقلب ، آیا به نظرتان اختلاف سطح  شوهر سیدتان و آقای احمدی نژاد از اختلاف سطح امام علی (ع) و خلفا بیشتر بود که یک لحظه درنگ نکردید که به ایشان تاسی کنید و به خاطر مصالح مهمتری موقتا سکوت کنید؟

شوهرتان که نعوذبالله علی (ع) نبودند که طبق روایتی اگر مردمان به ولایتش تمکین می کردند پرندگان آسمان با آنها سخن می گفتند؟ مگر ما قبلا هم ایشان را در قامت نخست وزیر مملکت ندیده بودیم و البته کسی ندیده بود هیچ چرنده ای هم به  هُش ما بایستد یا راه برود چه برسد به همکلام شدن!

بحث به قدرت رسیدن  یک مقام عالی رتبه اجرایی در کشور بود که تجربه سالهای قبل به عیان نشان داده بود عمر دولتها به دلایل بسیار 8 ساله است و رقابت با رئیس جمهور بر سر قدرت آسان نیست. نظرسنجیها هم مگر غیر این را نشان داده بود؟ حتی نظرسنجی های مورد وثوق غربی شما؟

من خودم دل خوشی از احمدی نژاد ندارم ولی مگر کسی می تواند منکر شود که ایشان هیئت دولت را می برد به شهرستان و بخش و روستایی که از دوره مادها تا الان بالاتر از معاون بخشدار را به چشم ندیده بود. آن همه وزیر و مقام عالی رتبه که به یک روستای دور افتاده می رفتند اگر هیچ مصوبه ای هم نداشتند و فقط دست به جیب می شدند کلی از مشکلات آن روستاها حل می شد. اینها به کنار ، همین نفس حضور و اهمیت دادن به آنها ، تاثیری داشت که هیچ تبلیغ دیگری نمی توانست.

اضافه شدن بسیار خوب حقوق بازنشستگانی که حرف هر کدام بالاخره روی فرزند و عروس و نوه و ... تاثیرگذار است درست یا غلط ، دادن سهام عدالت درست یا غلط ، دادن یارانه ها و بهبود نسبی اوضاع اقشار پایین درست یا غلط و دهها مورد این شکلی درست یا غلط ، نشان می داد که احمدی نژاد با اختلاف بسیار رئیس جمهور می شود. آنوقت شما خود را در محاصره مردمان بالاتر از خیابان انقلابی دیدید که به تمکن و مال زیاد ولی در تعداد به پای آن همه جمعیت روستا و بخش و شهرستان نمی رسیدند.

اگر فقط چهار سال صبر می کردید احتمالا با پشتوانه آن رای خوب قبلی ، دوباره کاندید می شدید و اینبار به راحتی به جای جناب روحانی رئیس جمهور بودید ولی همه چیز را خراب کردید.

دیدید که همان حکومت به رای برنده حداقلی نامزد اصلاح طلبان در چهارسال بعد تمکین کرد و رقبا هم بزرگوارنه تبریک گفتند و هیچکدام بهانه نیاوردند. قالیبافی که همه نظرسنجی ها قبال از انتخابات نشان می داد رئیس جمهور ایشان است  بهانه نیاورد که من پسر خراسان بزرگم و شهردار تهران بزرگم و داماد کجا و ... . اگر شما به جای قالیباف بودید و نظرسنجی ها قبل از انتخابات برتری شما را نشان می داد می خواستید چه آتیشی بسوزانید؟!  

حالا احمدی نژاد رئیس جمهور می شد یا موسوی یا رضایی یا کروبی یا هر کس دیگری ، به نظرتان چقدر برای مردم فرق می کرد ؟ مگر همین مردم به نوبت دولت را در دست دو جناح ندیده اند؟ مگر دوره خاتمی چه گلی به سرشان زده شده بود که دوره هاشمی یا احمدی نژاد یا همین حالا روحانی زده نشده ؟ حالا گیرم 8 سال هم موسوی رئیس جمهور می شد. ایشان مدت کمی هم نخست وزیر نبودند و کسی مملکت گل و بلبل خاصی از ایشان یادش نمی آید و اتفاقا برعکسش چرا؟ پای حرف موی سپیدها بنشینید از ورای لفظ نخست وزیر امام ، چیزهای دیگری هم می شنوید.

حالا گیرم شما رئیس جمهور می شدید و مگر الان یک روحانی نزدیک به اصلاح طلبان رئیس جمهور نیست! حتی اگر فقط با نگاه مادی به مسائل بنگریم الان چه اتفاق مهمی افتاده است؟ چه فرقی می کرد که به جای کار و تلاش گله گذاری تمام نشدنی از دولت قبلی را از شما می شنیدیم یا از جناب روحانی! الان کدام شاخصه اقتصادی جهشی عحیب داشته است و قیمت کدام خودور با فرمایش وزیر صنعت کم شده است و مبلغ کدام یارانه بگیران دوبرابر شده و ... که لازم بود برایش مملکت را به آشوب کشید؟

خانم رهنورد!

چه شد که  شمای مبلغ سابق لباس گشاد و حجاب کامل زن مسلمان و شوهر "چهارراه درست کن وسط فرق جوانان در دوره نخست وزیریش"  یکباره در حلقه حمایت تیپ غالب مانتو چسبان ها و پسرهای ابرو برداشته و بزک کرده دست در دست هم قرارگرفتید و متوجه نشدید!؟ البته که منظورمان به بسیاری از طرفدارن متین و مودب و با شخصیت ایشان نیست ولی کسی هم نمی تواند منکر تیپ غالب طرفدارن ایشان شود.

چه شد که غالب همان زنان مسلمان با حجابی که با پیاممشان پایه های کاخ ها را بشکنند در صف حامیان شده نبودند!

بحث اینست که اگر موسوی به تخت نشسته بود ، نعوذبالله علی (ع) که به تخت ننشسته بود که لازم باشد برایش از جان مایه گذاشت و دست به هر کاری زد که اتفاقا ایشان هیچوقت اینکار را نکرد! ایشان دست یاری ابوسفیان ها را به خاطر مصالحی بزرگتر و حفظ اصل جامعه نوپای اسلامی  کنار زد ولی شما حاضر نشدید برای حفظ جامعه و حکومت نوپای شیعی ما یک جمله در باب مخالفتتان با حمایت صهیونیست ها و غرب و منافقین و سلطنت طلبها بگویید حتی به لفظ !

از عاقبتتان بترسید!

 

 

  • سعید مسعود

قیمه اباعبدالله حرامتان.

پنجشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۲، ۰۷:۱۲ ب.ظ

دو پیرمرد از فامیل ما می خواهند بروند سر زمینهایشان خارج از شهر. برای نهار سری به میوه فروشی محل می زنند. یکیشان می گوید من میگیرم شما دیگه زحمت نکشید. اون یکی می گوید: اومدیم و حرف تو حرف شد و دعوایمان شد ؛ اونوقت شما نهارت را میخوری و من باید نگاهت کنم.

دوستانی که اینقدر غش و ضعف می روند برای رابطه با آمریکا ، بهتر است بدانند که آمریکاییها هم طبق خصلت استکباریشان و هم طبق سابقه ای که دارند به کمتر از خلع سلاح شدن ایران از هر سلاح استراتژیک و تعیین کننده ای راضی نمی شوند. فرض کنید به هر دلیل روزی رابطه مان برقرار شد و اتفاقا  گل و بلبل هم شد.  مثل پیرمرد فامیل ما یک احتمال کوچک هم بدهید که نکند روزی با هم درگیر شدیم آنوقت چه؟

ایشالا که نمی گویید خوب کوتاه می آییم و خلاص!

همین الان اگر بین آمریکا و بعضی عرب های منطقه به رغم دوستی درگیری پیش بیاد تا قبل از ظهر در کاخ ریاست جمهوریشان قهوه دم می کنند. چیزی شبیه مقاومت ارتش رضاخانی در جنگ جهانی .

همه قیمه های که در عزای امام آزادگان خورده اید حرامتان باد ای منادیان و پیروان ذلت!

 

  • سعید مسعود

اینکه وزیر محترم خارجه مان  دارد از یک ابزار جهانی و فراگیر ارتباطی – فیس بوک -  با هموطنانش صحبت می کند و بطور مستمر گزارش کار می دهد هم خیلی خوب است و هم تجربه جدیدیست. کاری هم نداریم که همه کنترل ها و مدیریت عالی این زیرساخت و ابزار مورد استفاده توسط  یک وزیر عالی رتبه کشورمان در دست شرکتهای اصلی ترین دشمن رسمی ماست و به این هم کاری نداریم که ما حتی اطلاع نداریم چه صدمه هایی از این طریق ممکن است ببینیم. به اینها خوش بینانه نگاه می کنیم و می گوییم ان شاءالله گربه است.

در مقطعی امام راحل – خمینی کبیر- هم از ظرفیت های رسانه های روز برتر دنیا – بی بی سی و غیره – استفاده کرد و اتفاقا نتیجه هم گرفت.

نکته ظریفی اما وجود دارد که به شخصیت استفاده کننده از این ابزارها بستگی دارد و نه ذات آن ابزارها. امامی از این رسانه ها استفاده می کرد که نقل است در دیداری به حسنین هیکل – ژورنالیست مشهور مصری – می گوید: صدای این جمعیت را می شنوی که می گویند : بت شکنی خمینی و .. ؟ اگر همین حالا شعارهایشان برگردد بر علیه من و بگویند ... هیچ تاثیری در اراده و هدف من ندارد.امامی که نه دربند تعریف رسانه ها و مقامات غربی  بود و نه شرقی . می گفت اگر روزی آنها از ما تعریف کردند باید به خودمان شک کنیم.

اما وزیری که با دو تا تعریف ضد انقلاب و چندتا لایک معاند و پیام یک دخترک غربی چنان ذوقی می کند بی خیال ظلم و جنایت صهیونیست ها به مردم مستضعف فلسطین و لبنان می شود و می گوید آن مرد که هلوکاست را انکار میکرد رفته است و از این طرف از دیدن یک تیتر روزنامه داخلی تب کرده کارش به بیمارستان می کشد بعید است مرد این میدان ها و استفاده از این ابزارهای دولبه باشد. دیپلمات که نباید با یک غوره سردیش شود و با یک مویز گرمیش!

باز اگر دشمن ما ، بسیاری از کارهای مطالعاتی و تحقیقاتیش مثل خود ما بی برنامه بود که زمانی مدیریت مرکز تحقیقات استراتژیک را بدهیم دست یک جوان آقازاده و سرپرستی وزارت علوم را هم بدهیم دست کسی که به عیان نظام را به تقلب و ناراستی متهم می کند و اگر جوری بودند که  با تغییر مدیریت های اجرایی تا آبدارچی یک اداره هم تعویض می شدند جای نگرانی نبود.

 اما وقتی به قطعیت می توان گفت که پرونده ی آقای ظریف و بقیه مقامات رسمی و غیر رسمی و روزنامه نگاران و هر فرد موثری در ایران قطورتر و با جزئیاتی بیشتر از اینکه آیا در فلان راهپیمایی ها شرکت کرده اند یا نه  و در صف چندم نظام جماعت بوده اند از سوی دشمن بررسی می شوند و به ریزترین رفتارها و عکس العمل های آنها  با نظر روانشناسان خبره شان توجه می کنند  و در این مورد بخصوص  - جناب ظریف - که کلی از سالهای عمرش را در نیویورک گذرانده است و به اندازه ای با آنها مراوده  داشته که به گفته یکی از مقامات آمریکایی به ایشان گفته نکند قصد شرکت در انتخابات آنجا را دارد ! البته که باید نگران باشیم.

همچنین رجوع شود به خاطرات و اسنادی که از لانه جاسوسی -هم قبل و هم بعد انقلاب- جامانده و ببینید که چگونه خلقیات مقامات ما را از خود ما بهتر رصد میکردند.

نگران این هستیم که مبادا از این اطلاعات شخصیتی افراد ذی نفوذ و صاحب منصب کشورمان که برایشان کم زحمت نکشیده اند دچار خسارت های سنگین شویم.نکند با چاپ  چهار تا تصویر شیک در تایم و گاردین و ...  کلی منافع از دست بدهیم و امتیازاتی که با هشت سال جنگ و سی و چهارسال تحریم و تهدید نگرفتند با دوتا عکس فتوشاپ شده شیک و پیک بدست بیاورند. تاریخ کم نداشته از این دست اتفاقات به ظاهر بی ربط و کم اهمیت .

از این اهمیت دادن زیادی رئیس جمهور محترم  به پوشش و رنگ عبا و لباده و ست بودنشان و شیوه نشان دادنشان در رسانه ها هم متاسفانه کم نگران نیستیم. کسی مخالفتی با  شیک پوش بودن و خوش لباسی ندارد اما نگرانی ما از باب تاثیری است که روانشناسان آنطرف مطلعند و درباب مطلع بودن خودیها الله اعلم!


  • سعید مسعود